انهار
انهار
مطالب خواندنی

رضاع

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال605 - خواهرى دارم كه تقريبا شش ماه از زن ديگرى كه پسرى داشته شير خورده يعنى اين طور كه 24 ساعت يك مرتبه شير آن زن را مىخورده و بقيه را از شير مادر خود و مواد خوراكى ديگر تغذيه مىكرد و آن هم مرتب و در ساعت معين نبوده گاه گاهى شب آن هم يك وعده شير آن زن را مىخورده بفرمائيد ازدواج آن پسر با خواهرم چه صورت دارد

جواب: ظاهرا در فرض مرقوم اگر در مدت تقريبا شش ماه هر شبانه روز يك مرتبه شير خورده استخوانش محكم و گوشت در بدنش روئيده شده است بنابر اين ازدواج او با پسر مرضعه حرام و باطل است

سؤال606 - زنى دخترى را مدت شش شبانه روز شير كامل داده در اين صورت دختر مذكوره فقط با پسرى كه شير مادرش را خورده محرم است يا با همه برادران

جواب: در صورتى كه شرائط رضاع بنحو مرقوم در رساله‌هاى عمليه محقق شده باشد آن دختر به آن پسر و برادرانش كه از مادر يا زن دوم همين شخص باشند محرم مىشود

سؤال607 - در حال رضاع چون شير مادرم كافى نبود مرا به دايه‌اى سپردند كه شيرم بدهد و من از شير آن زن پرورش يافتم و بزرگ شدم حاليه من به آن زن محرم شدم و به اولاد آن زن هم محرم هستم و به نوه هاى آن زن و به خواهر او هم محرم هستم يا نه در صورتى كه با آنها محرم نباشم مىتوانم با اولاد آن زن ازدواج كنم يا خير

جواب: در فرض سؤال شما به منزله اولاد نسبى آن زن هستيد و اولاد او به منزله خواهر و برادر شما و اولاد خواهر و برادر نيز بر شما حرام است و هم چنين خواهران زن خاله رضاعى شما محسوب و بر شما حرام است و لكن نكاح اولاد خاله، نسبى باشد يا رضاعى حلال است

سؤال608 - شخصى داراى دو عيال است پسر بچه‌اى از عيال دوم آن شخص شير كامل خورده و فعلا پسر بچه مزبور قصد ازدواج با نوه دخترى آن شخص كه از عيال اولش بوده دارد در صورتى كه پسر بچه مذكور از عيال اول آن زن شير نخورده اين ازدواج مانعى ندارد يا نه

جواب: در فرض سؤال كه آن نوه از همين شوهر صاحب شير است جايز نيست

سؤال609 - دائى رضاعى و يا نسبى شير زنى را با شرائط كامله بخورد خواهر زاده مىتواند با همان مرضعه ازدواج كند يا نه و نيز فرزندان اين زن مرضعه از لحاظ حرمت و عدم آن چطور است

جواب: در فرض سؤال خود دائى از اولاد مرضعه محسوب است و ازدواج او با اولاد مرضعه جائز نيست به تفصيلى كه در احكام رضاع مذكور است و اما ازدواج خواهر زاده او با مرضعه در صورتى كه يكى از عناوين محرمه نسبى، مثل جده و امثال آن بر او منطبق نشود مانعى ندارد

سؤال610 - زيد از زنى شير كامل خورده پس از مدتى آن زن براى شوهرش عيالى اختيار كرد جهت اولاد ذكور خداوند متعال هم تفضل فرموده پسر عطا كرده حال مىخواهند دختر زيد را به عقد اين پسر در آورند آيا جائز است يا نه

جواب: جائز نيست چون برادر زاده رضاعى است

سؤال611 - شخصى با زنى زنا مىكند و از طريق زنا زن اولاد پيدا مىكند و بعدا همين زن را عقد مىكند پس از متولد شدن بچه مدتى مادر اين زن اين بچه را كه انعقاد نطفه‌اش از زنا بوده شير كامل مىدهد آيا اين زن بر شوهرش حرام مىشود يا نه

جواب: احتياط واجب آنست كه اين زن را طلاق دهد و ديگر با او ازدواج نكند بلى اگر با زن شوهردار زنا كرده يا با زنى كه در عده رجعيه بوده زنا كرده آن زن بر زانى حرام مؤبد مىشود

سؤال612 - زنى دو قلو زائيده و براى كمبود شيرش گاهگاهى بچه‌اش را پيش زنها مىبرده كه شيرش بدهند مخصوصا يكى از زنهاى همسايه‌اش مدت يك سال روزى يك مرتبه و يا دو مرتبه و يا هر دو روزى يك مرتبه و يا بيشتر كاملا برنامه شير خوردن را نمىداند شير مىداده ولى تا يك سال را به اين كيفيت در نظر دارد كه عمل مىشده فعلا مدتى است كه پسر زن مرضعه مزبوره همين دختر را كه پيش مادرش شير مىخورده به عقد خودش در آورده لكن در اين موضوع بلا تكليف و مردد هستيم

كه شرعا اين عقد چه صورت دارد نظر مبارك را مرقوم فرمائيد

جواب: به نظر حقير در فرض سؤال احتياطا طلاق بدهد و نسبت به مهريه مصالحه و مراضاة نمايند و ديگر با او ازدواج نكند

سؤال613 - زنى بچه برادر خود را يك روز شير داده و دو روز شير نداده و آن روزى كه شير داده يك مرتبه بيشتر نداده ولى مدت بيست روز روى هم رفته بيشتر شير نداده در اين صورت آيا مرضعه مىتواند دخترش را به پسر برادر بدهد يا خير

 جواب: در فرض مسأله اگر پسر برادر يك شبانه روز تمام شير خورده باشد بدون فاصله غذا يا شير ديگرى با همه اولاد عمه، خواهر و برادر مىشوند و ازدواج آنها جايز نيست و نيز اگر يك شبانه روز تمام نخورده لكن در عرض بيست روز مقدارى خورده كه معلوم باشد از شير عمه گوشت در بدن او روئيده يا استخوان او محكم و بزرگ شده نمىتواند دختر عمه را بگيرد والله العالم

سؤال614 - شخصى عيالش فوت نموده و از او بچه‌اى باقيمانده و اين بچه را به زن مرضعه سپرده‌اند و مدت يك سال يا بيشتر شير آن زن را خورده و بعد پدر اين بچه با دختر بزرگ آن زن ازدواج نموده مرقوم بداريد اين ازدواج چه صورت دارد

جواب: در فرض مسأله پدر بچه با دختر آن زن نمىتواند ازدواج كند ولى با خود آن زن مىتواند ازدواج كند اگر مانعى نداشته باشد

سؤال615 - آيا خواهر مىتواند برادر خود را شير بدهد يا نه

جواب: اگر زن از شير شوهر خود برادرش را شير بدهد آن زن به شوهر خود حرام نمىشود لكن خوب است احتياط نمايد و شير ندهد

سؤال616 - جائز است زنى نوه دخترى خود را شير بدهد در صورتى كه دخترش فوت نموده است يا نه

جواب: بلى در صورت فوت مادر بچه جائز است ولى چنانچه مرضعه مفروضه دختر داشته باشد شوهر دختر فوت شده نمىتواند با هيچ يك از دختران او ازدواج نمايد

سؤال617 - بنده با پدرم و عمويم در يك جا زندگى مىكرديم عمويم داراى چهار دختر و يك پسر بوده و پدرم سه پسر و يك دختر داشت خواهرم كه فرزند اول پدرم بود با دختر سوم عمويم و بنده با پسر چهارم عمويم كه يك سال از بنده كوچكتر بوده و برادر كوچكم با آخرين فرزند عمويم كه دختر بوده شير خورديم و بنده با دختر اولين دختر عمويم كه از همه ماها و اولاد عمويم بزرگتر بوده ازدواج نمودم كه در معنى نوه دخترى عمويم مىباشد و در حال حاضر يك فرزند پنج ساله پسر هم دارم بفرمائيد بنده با فرزندان عمويم و همسرم چه نسبتى داريم و آيا ازدواج ما اشكال شرعى دارد يا خير

جواب: اگر شما شير عيال عمويتان را بقدرى كه سبب حصول رضاع شرعى مىشود و در مسأله 2483 و 2484 توضيح المسائل شرح داده شده خورده باشيد با هيچ يك از دخترهاى آن عمويتان و دخترهاى دخترهاى او كه نوه عموى شما هستند نمىتوانيد ازدواج نمائيد و اگر ازدواج كرده باشيد ازدواج باطل است و فورا بايد جدا شويد و در صورت نزديكى بايد زن عده نگه دارد و اگر در اين مدت كه مسأله را نمىدانستيد فرزندى از شما پيدا شده باشد آن فرزند حكم ولد حلال را دارد ولى اگر به مقدارى كه رضاع شرعى حاصل شود شير نخورده باشيد و يا شك داشته باشيد كه به آن مقدار خورده‌ايد يا نه ازدواج شما با او جايز و صحيح است و در صورتى كه فرض مسأله به عكس باشد يعنى پسر عموى شما شير از مادر شما خورده باشد ازدواج شما با خواهرهاى او بى اشكال است

سؤال618 - زن در حال طلاق حامل بوده و بعد از چند روز وضع حمل كرده آيا شيرى كه در پستان زن است مربوط به شوهر اول است و يا مال شوهر دوم و مى تواند همين بچه را شير بدهد يا نه

جواب: شير زن نه ملك شوهر اول است و نه ملك شوهر دوم و زن اختيار دارد بچه خود را شير دهد

سؤال619 - زن بنده يك پسر و يك دختر شيرخوارى داشته دختر همسايه خود را هم مدت چهار ماه و روزى سه دفعه شير مىداده در اين صورت دختر مزبوره با پسر من محرم است يا نه و نيز پسرم كه سن او ده سال بوده همين دختر همسايه را كه مدت چهار ماه به نحو مذكور شير خورده تصرف و از او ازاله بكارت نموده و اين قضيه ده سال قبل اتفاق افتاده ولى مدت سه سال است كه دختر مزبوره را به عقد پسرم درآورده‌ام و صداق او را هم مبلغ يك هزار تومان قرار دادم و در اين مدت سه سال كه دختر به عقد پسرم در آمده عمل زن و شوهرى با او انجام نداده در اين صورت حكم اين مسأله را بيان فرمائيد كه آيا پسرم به اين دختر حلال است يا حرام و آيا ديه به او تعلق مىگيرد يا نه

جواب: به نظر حقير اقوى آنست كه اين دختر بر اين پسر حرام مؤبد است لكن اولى و احوط آنست كه طلاق بدهند و تا آخر عمرهم با يكديگر ازدواج نكنند و راجع به ديه اگر بواسطه مقاربت دختر افضاء شده ديه خود دختر كه به طلا پانصد دينار و هر دينارى يك مثقال شرعى است كه هجده نخود باشد ديه آن است و اگر افضاء نشده و فقط بكارت او زايل شده باشد ارش بكارت بايد داده شود و چون در فرض سؤال پسر صغير بوده در هر دو صورت ديه ارش بر عهده عاقله است و اما مهر بنابر احتياط در طلاق اگر بعد از عقد تاكنون دخول نكرده باشد احتياط مصالحه و مراضاة در نصف مهر است

سؤال620 - پسر بچه‌اى مادرش مرحومه شده و مادر مادرش در صورتى كه شوهر هم نداشته و شير هم در پستان او نبوده پستانش را در دهان پسر دختر خود نهاده و پستان شير آمده و بچه از شيرش بزرگ شده ولى در بعض اوقات، دختر ديگر همان زن مذكوره كه خاله آن پسر بچه است به آن پسر شير داده و بعد كه پسر بچه بزرك شده با يكى از دختر خاله هاى خود همان خاله‌اى كه او را شير داده بود ازدواج كرده و حالا داراى اولاد شده آيا براى اين پسر كه از شير خاله خورده شرعا جايز بوده با دختر او ازدواج نمايد يا خير

جواب: اين پسر اگر از خاله شير كامل خورده نمىتواند با هيچ يك از دخترهاى خاله ازدواج نمايد و اگر كامل نخورده ازدواج مانعى ندارد و شير كامل اين است كه يا يك شبانه روز تمام شير بخورد كه در بين آن غذا يا شير زن ديگر نخورده باشد و يا پانزده مرتبه پشت سر هم بدون فاصله، به اينكه غذا يا شير ديگرى خورده باشد يا به مدت طولانى ولو با فاصله شير ديگر، آن مقدار از اين خاله شير خورده باشد كه گوشت از شير او در بدن بچه روئيده و استخوان او محكم شده باشد و اگر يقين حاصل كند كه به يكى از اين سه طريق شير خورده نمىتواند ازدواج نمايد و اگر يقين حاصل شد بايد فعلا دختر خاله را رها كند و اولادها چون تا به حال نمى دانستند ولد شبهه و حلال زاده هستند


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -