انهار
انهار
مطالب خواندنی

ازدواج در عده

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال636 - زنى در اول ماه شعبان به او خبر رسيده كه شوهرش فوت نموده پس از گذشتن مدت عده وفات بلا فاصله شوهر كرده و بعدا معلوم شده كه شوهرش در اول ماه مبارك رمضان فوت نموده بوده در صورتى كه خبر اول موثق بوده است آيا اين زن به شوهر دوم حرام ابدى است يا نه

جواب: احتياط لازم آن است كه او را طلاق بدهد و ديگر با او ازدواج نكند

سؤال637 - زنى از شوهر اولش بچه دار نمىشده روى اين اصل شوهر او را مطلقه كرده و بعد از ديدن دو مرتبه خون حيض كه به سه ماه نرسيده شوهر كرده و فعلا هم حمل دارد و متوجه شده است كه بايد سه طهر و يا سه ماه عده نگهدارد و رعايت نكرده تكليف زن مزبوره در خانه شوهر دومش چيست

جواب: در فرض مسأله كه عقد دوم در عده بوده است عقد باطل و اين زن بر اين مرد حرام ابدى است و اولاد اگر معلوم باشد كه از شوهر اول نيست چون جاهل بوده‌اند در حكم حلال زاده است ولى در آينده، نزديكى با اين زن زنا و اولاد هم اولاد زنا خواهد بود

سؤال638 - شخصى نه سال است كه زوجه خود را ترك نموده وابدا همديگر را نديده‌اند بعد زوجه به اتفاق پدر و شخص ديگرى بعنوان راهنما زوج را در خرمشهر پيدا نموده و زوج زوجه خود را طلاق خلع مىدهد بعد از پانزده روز شخص راهنما و مباشر طلاق، زوجه مطلقه را به عقد خود در مىآورد و حال آن كه طرفين جاهل به حكم حرمت در ايام عده مىباشند و زوج اول شكايت نموده در صورتى كه مدت دو سال است كه از اين جريان مىگذرد و زوجه در خانه شوهر دوم به سر مىبرد و دو فرزند از او پيدا مىكند ولى چون ازدواج شخص دوم نسبت به آن زن قانونى نبوده و در دفتر رسمى ثبت نشده زوجه را بعنوان موقت از خانه خود با رضايت او خارج مىكند و اين موضوع خارج كردن زوجه و شكايت شوهر اول سبب شده كه شوهر دوم انكار ازدواج با زن مزبوره را نموده و نفى اولاد را از خودش كرده تا گرفتارى قانونى نداشته باشد بفرمائيد تكليف بچه‌ها چيست

جواب: در فرض سؤال عقدى كه در عده واقع شده باطل است و اين زن بر اين مرد حرام ابدى است و اولاد چون طرفين جاهل بوده‌اند در حكم حلال زاده و ملحق به اين مرد و زن است و جايز نيست مرد نفى ولد كند و توارث بين آنها ثابت است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است

سؤال639 - شخصى از وطنش مهاجرت كرد وجهت كارگرى به شهر ديگر رفت و در آنجا فوت كرد يك نفر از بستگانش كه در آنجا بود به عيالش نوشت كه شوهر شما در فلان تاريخ فوت كرده و زن هم عده وفات نگهداشته بعد شوهر رفته و پس از مدتى نامه ديگر آمده كه تاريخ نامه اشتباه شده و در آن تاريخ فوت نكرده بود و در تاريخ بعد فوت كرده و زن مزبوره بر طبق نامه اول پس از انقضاء عده شوهر كرده و مقاربت هم حاصل شده تكليف چيست

جواب: در فرض مذكور اگر عقد دوم در وقتى واقع شده كه شوهر مرده ولى خبر دوم كه بنابر فرض، صحيح و مطابق با واقع بوده بعد از وقوع عقد رسيده احتياط واجب آنست كه اگر مقاربت واقع نشده پس از انقضاء عده وفات از تاريخ بلوغ خبر دوم دوباره او را عقد نمايد و اگر نمىخواهد او را نگاهدارد احتياطا طلاق بدهد و در صورتى كه مقاربت و دخول واقع شده نيز احتياط واجب اين است كه او را طلاق دهد و بعد هم با او ازدواج نكند

سؤال640 - زنى در عده طلاق بوده و هنوز عده اش تمام نشده شوهر كرده در صورتى كه زن مزبوره به سر دفترى كه طلاق در آنجا واقع شده مراجعه كرده و سر دفتر هم به او گفته كه شما در عده هستى و نمىتوانى شوهر كنى با اين صورت زن صيغه مرد ديگر شده و از او بچه دار شده تكليف اين زن و مرد چيست

جواب: با فرض اين كه در عده غير ازدواج كرده و دخول هم واقع شده زن بر مرد دوم حرام مؤبد مىشود و فورا بايد از هم جدا شوند و اگر وطى شبهه باشد عده بگيرد و فرزندان آنها اگر مرد جاهل به حكم يا موضوع بوده به پدرشان ملحق هستند و حكم ولد حلال را دارند و با فرض جهل در مورد مادر كه در اين فرض بعيد است به مادر نيز ملحق مىباشند

سؤال641 - زن مطلقه‌اى كه در عده بوده از روى جهل به حكم با زيد ازدواج مىنمايد و از زيد دخترى پيدا مىكند و بعد از اطلاع به حرمت، قطع رابطه مىنمايد فعلا زيد انكار ولد نسبت به دخترش مىكند و حال آن كه افرادى كه با اين زن و شوهر معاشر بوده‌اند شهادت مىدهند كه روابط ممتدى بين آنها بوده فعلا اين زن و دخترش در اضطراب هستند حكم الله را بيان فرمائيد

جواب: در فرض سؤال كه طرفين جاهل به حكم بوده‌اند اگر شوهر معترف به وطى زوجه باشد و الحاق ولد به او ممكن باشد بر حسب ظاهر شرع ملحق به او است و نفى او جايز نيست


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -