بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ.
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ اَلصَّالِحِين وَ رَحمَةُ الله
احادیث مهمان و مهمان نوازی
فهرست محتوا با ۴۱ حدیث و ۵ داستان:
{۱} فضیلت و ارزش مهمان داری (۱۰ح)
{۲} مجازات کسی که مهمان نپذیرد (۲ح)
{۳} پاداش، آثار و برکات مهمان داری (۶ح)
{۴} آداب مهمان داری (۱۳ح)
{۵} آداب مهمانی رفتن (۴ح)
{۶} اگر به مهمانی دعوت شدی بپذیر (۴ح)
{۷} بدون دعوت به مهمانی نرو (۲ح)
{۸} داستانهای آموزنده درباره میهمان و رفتار میزبان (۵ داستان)
{۱} فضیلت و ارزش مهمان داری (۱۰ح)
{۱} مهمان دوستی
عَن رَسُول الله (صَلَّيالله عَلَيهِ وَ آلِهِ و سَلَّم) أنّه قالَ: لاَ يُضِيفُ اَلضَّيْفَ إِلاَّ كُلُّ مُؤْمِنٍ.
مؤمن مهمان دوست و مهماننواز است.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۶ ، ص ۲۵۷.
{۲} گریه برای نیامدن مهمان
وَ بَكي {أميرالمؤمنين علی} عليه السلامُ يَوماً. فقيل لَهُ ما يُبكيكَ؟ قال: «لَم يَأتِني ضَيفٌ مُنذُ سَبعةِ اَيّامٍ! أخافُ أَنْ يكونَ اللهُ أهانني؟»
روزی آقا أميرالمؤمنین علی (علیه السلام) گريه ميکردند. از ايشان علت را جويا شدند. فرمود: امروز هفت روز است که مهمان بر من وارد نشده! خوف آن را دارم که خداوند عنايتش را از من سلب کرده باشد؟
جامعالسعادات، ج ۲، ص ۱۵۰.
{۳} خوشحالی مؤمن از شنیدن همهمه ورود مهمان
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليهالسلام): ما مِن مُؤمِنٍ يَسمَعُ بِهَمسِ الضَّيفِ و فَرِحَ بِذلِكَ غُفرِتْ لَهُ خَطاياهُ وَ إن كانت مُطبَقَةً بَينَ السَّماءِ والاَرض!
هر مؤمنی که با شنيدن صداي همهه (ورود) مهمان احساس خوشحالی کند، گناهان او هر چند به فاصله زمين تا آسمان باشد آمرزيده ميگردد!
جامعالسعادات، ج ۲، ص ۱۵۰.
{۴} خارج شدن مؤمن مهمان دوست از قبر با چهره درخشان
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليهالسلام): ما مِن مُؤمِنٍ يُحِبُّ الضَّيفَ اِلاّ وَ يَقومُ مِن قَبرِهِ و وَجُهُه كَالقَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ.
هر مؤمن مهماندوست، (در روز قيامت) با چهره درخشان همانند ماه تابان از قبر خود خارج ميگردد.
لئاليالاخبار، ج ۳، ص ۶۶.
{۵} اطعام؛ غذای روح
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليهالسلام): قوُتُ الأَجسادِ اَلطّعامُ وَ قوُتُ الأَرواحِ اَلاِطعامُ!
غذای بدن، طعام خوردن و غذاي روح اطعام دادن است!
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۵۶.
{۶} اگر کسی را دوست داری مهمانش کن
قال الصادق (عليهالسلام): أَضَفْ بِطعامِكَ وَ شرابِكَ مَن تُحِبُّهُ فياللهِ تعالي.
آن کسي که او را به خاطر خدای متعال دوست ميداری در خورد و خوراکت مهمان و شريکش کن.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۶۱.
{۷} سخاوتمند طعام مردم را میخورد؛ تا طعامش را بخورند
قال الرضا (عليهالسلام): اَلسَّخِيُّ يأكُلُ مِن طعامِ النّاسِ لِيأَكُلُوا مِن طَعامِه.
آدم سخاوتمند از طعام مردم ميخورد (دعوت را اجابت ميکند) تا مردم نيز از طعام او بخورند.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۴۶.
{۸} بخیل طعام مردم را نمیخورد؛ تا طعامش را نخورند
قال الرضا (عليهالسلام): البَخيلُ لايأكُلُ مِن طعَامِ النّاسِ لِئَلاّ يأكُلوا مِن طَعاِمِهِ.
بخيل از غذای مردم نمی خورد تا مردم هم از غذای او نخورند.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۴۶.
{۹} بهشت پاداش سیر کردن مؤمن
قال الصادق (عليهالسلام): مَن أَشبَعَ مُؤمِناً وَجَبَتْ لَهُ الجَنَّةُ.
کسي که مؤمنی را سير کند بهشت برای او واجب ميشود.
جامعالسعادات، ج ۲، ص ۱۵۱.
{۱۰} مساکین را سیر کنید
قال الصادق (عليهالسلام): عَلَيكَ بِالمَساكينِ فَأَشِبعْهُم.
به داد فقرا و بيچارگان برس، شكم آنها را سير كن و از گرسنگي برهان.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۵۶.
{۲} مجازات کسی که مهمان نپذیرد (۲ح)
(۱) خیری در او نیست
قال رسول الله (صليالله عليه و آله و سلم): لاخَيرَ في مَن لايُضيفُ.
کسي که مهمان دعوت نميکند (مهماني نميکند) خير و اميدي در وجود او نيست.
المحجّةالبَيضاء، ج ۳، ص ۳۲.
(۲) فرشته به خانه اش نمی رود
قال رسول الله (صليالله عليه و آله و سلم): كُلُّ بَيتٍ لايَدخُلُ فيهِالضَّيفُ لايَدخُلُه الملآئِكةُ.
هر خانهای که در آن مهمان وارد نشود فرشتگان (هم) در آن خانه وارد نميشود.
مستدرک، ج ۱۶، ص ۲۵۸.
{۳} پاداش، آثار و برکات مهمان داری (۶ح)
(۱) مهمان دلیل بهشت
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليهالسلام): الضّيفُ دَليلُ الجَنّةِ وَ مَن لَمْ يُكرِمِ الضَّيفَ فَليسَ مِنّي.
مهمان، راهنما به سوی بهشت است. هر کس مهمان را حرمت و گرامی ندارد پيرو من نيست.
لئاليالاخبار، ج ۳، ص ۶۶.
(۲) مهمان با روزیش میآید و با گناهان اهل خانه میرود
قال رسول الله (صليالله عليه و آله و سلم): الضَّيفُ يَنزِلُ بِرِزقِهِ وَ يَرتَحِلُ بِذُنوبِ أهلِ البَيتِ.
مهمان با روزی خود (بر ميزبان) وارد ميشود و با گناهان (آمرزيده) اهل خانه خارج ميگردد.
مستدرک، ج ۱۶، ص ۲۵۸.
(۳) مهمان با هزار برکت و هزار رحمت می آید و...
قال رسول الله (صليالله عليه و آله و سلم): الضَّيفُ اذا دَخَلَ بَيتَ المُؤمِنِ دَخَلَ مَعَهُ اَلفُ بَركَةٍ وَ الفُ رحمةٍ وَ يَكْتُبُ اللهُ لِصاحِبِ المَنزِل بِكُلّ لُقمَةٍ يأكُلُها الضَّيفُ حَجةً و عُمرةً.
مهمان هنگامي که وارد خانه مؤمن ميشود هزار برکت و هزار رحمت به همراه خود دارد و خداوند به تعداد هر لقمه که مهمان تناول ميکند يک حج و يک عمره برای صاحب خانه مينويسد!
لئاليالاخبار، ج ۳، ص ۶۶.
(۴) مهمان را خدا فرستاده
قال رسول الله (صليالله عليه و آله و سلم): اِذا جاءكَ ضَيفٌ فَاعْلَمْ أَنّ الله قَدمَنَّ عَلَيكَ اِذبَعَثَهُ اِليكَ لِيَغِفِرَ لَكَ ذَنبكَ.
وقتي مهمان بر تو وارد ميشود اين را بدان که خدا بر تو منّت نهاده که تو را ميزبان او قرار داده تا بدينوسيله گناهانت را بيامرزد.
لئاليالاخبار، ج ۳، ص ۶۶.
(۵) مهمان با روزی آسمانی و مقدّرش میآید
قال رسول الله (صليالله عليه و آله و سلم): : إنَّ الضَّيفَ اِذا جاءَ فَنَزَلَ عَلَي القَومِ جاءَ بِرِزقِه مَعَهُ مِن السَّماء فاذا أكَلَ غَفَراللهُ لَهُمْ بِنِزولِهِ عِليهِم.
زماني که مهمان بر قومي وارد شود با روزی آسمانی و مقدّر خود وارد می شود و هنگامی که غذا را تناول کرد خداوند همه آنها را به پاس نزول او مشمول غفران و آمرزش خود قرار می دهد.
وسائل، ج ۱۶، ص ۵۵۷.
(۶) خرج کردن یک درهم برای مهمان همانند خرج یک ملیون در راه خدا
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليهالسلام): من أَنفَقَ علَيالضَّيفِ دِرِهماً فَكأَنَّما أَنفَقَ اَلفَ اَلفِ دينارٍ في سَبيلالله!
كسي كه يك درهم (واحد پول نقره) صرف مهمان خود كند گويا يك ميليون دينار (طلا) در راه خدا انفاق كرده است!
لئاليالاخبار، ج ۳، ص ۶۶.
{۴} آداب مهمان داری (۱۳ح)
(۱) کسی که مهمان را احترام نکند از من نیست
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليهالسلام): الضّيفُ دَليلُ الجَنّةِ وَ مَن لَمْ يُكرِمِ الضَّيفَ فَليسَ مِنّي.
مهمان، راهنما به سوی بهشت است. هر کس مهمان را حرمت و گرامی ندارد پيرو من نيست.
لئاليالاخبار، ج ۳، ص ۶۶.
(۲) مهمان از نزد شما با خوشحال برود
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليهالسلام): اَلله اَلله فيالضَّيف، لايَنصَرِفَنَّ اِلاّ شاكِراً لَكُم.
خدا را ! خدا را ! در نظر بگيريد و حُرمت مهمان را رعايت کنيد! مهمان جز اينکه خشنود و سپاسگزار شما باشد نبايد از نزد شما خارج شود.
مستدرک، ج ۱۶، ص ۲۴۱.
(۳) به مهمان احترام کن ولو کوچک باشد
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليهالسلام): اَكرِمْ ضَيْفَكَ وَ اِن كانَ حقيراً وَ قُم عَن مَجلِسِكَ لِأِبيكَ وَ مُعَلِّمِكَ و إنْ كُنتَ اميراً.
مهمانت را گرامی بدار هر چند (به نظرت) حقير و کوچک باشد و به احترام پدر و استادت از جا برخيز هر چند خود حاکم و فرمانروا باشی.
فهرست غرر، ص ۲۱۱.
(۴) احترم به مهمان همانند احترام به هفتاد پیغمبر
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليهالسلام): مَن اَكرَمَ الضَّيفَ فَكَأَنّما اَكرَمَ سَبعينَ نبياً!
کسی که مهمان را بزرگداشت و گرامی بدارد گويا هفتاد پيغمبر را گرامی داشته است!
لئاليالأخبار، ج ۳، ص ۶۶.
(۵) اکرام کننده مهمان، همسایه آقا أميرالمؤمنين علی (عليهالسلام) و حضرت ابراهیم (علیه السلام) است
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليهالسلام): مَن اكرمَ ضَيفَهُ فَهُوَ مَعي و مَعَ اِبراهيمَ (علیهماالسلام) فيالجَنّة.
کسي که مهمان خود را گرامي بدارد جاي او در بهشت در کنار من و ابراهيم پيغمبر (علیهماالسلام) خواهد بود.
لئاليالأخبار، ج ۳، ص ۶۶.
(۶) هم غذا شدن با مهمان
قال الکاظم (عليهالسلام): اِنَّ رَسولَ اللهِ كانَ اِذا اَتاهُ الضَّيفُ أكَل مَعَهُ و لَم يَرفَعْ يَدَهُ مِن الخِوانِ حتّي يَرفَعَ الضَّيفُ.
رسول خدا (صليالله عليه و آله و سلّم) هرگاه مهمان بر ايشان وارد می شد حضرت شخصاً با او هم غذا می شدند و تا زمانی که مهمان هنوز دست از غذا برنداشته حضرت دست از غذا نمی کشيدند.
وسائل، ج ۱۶، ص ۵۵۹.
(۷) اگر مهمان بی دعوت آمده از هر چه داری پذیرایی کن
قال الصادق (عليهالسلام): اذا اَتاكَ اَخوكَ فَآتِهِ بِما عِنَدكَ وَ اِذا دَعَوتَهُ فَتَكلَّفْ لَهُ.
اگر برادر دينی تو (بی دعوت) بر تو وارد شد آنچه در منزل داری از او پذيرايی کن و اگر با دعوت قبلي به نزد تو آمد برايش تهيه ببين.
جواهرالکلام، ج ۳۶، ص ۴۷۵.
(۸) آنچه داری از مهمان دریغ نکن
قال الصادق (عليهالسلام): إنَّ الجَوادَ كُلَّ الجوادِ مَنْ بَذَلَ ما عِندَهُ.
کمال سخاوت و جوانمردی در آن است که ميزبان آنچه از وسائل پذيرايی در اختيار دارد از مهمان خود دريغ ننمايد.
بحارالأنوار، ج ٧٥، ص ٦٥٥.
(۹) هر که هستی از خدمت به مهمان شرم نکن
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليهالسلام): ثلاثٌ لايُستُحيي مِنهُنَّ: خِدمةُ الرَّجُلِ الضَّيفَ، وَ قِيامُهُ عَن مجلِسهِ لِأَبيهِ و مُعَلِّمِهِ، و طَلَبُ الحَقِّ وَ إن قَلَّ.
سه چيز است که در آن شرم و حيا ندارد: ميزبان (هر کس که باشد) شخصاً از مهمان خود پذيرايی کند، در برابر پدر و استاد خود به پا خيزد و ديگر حق خود را هرچند کم و اندک باشد بستاند.
مستدرک، ج ۱۶، ص ۲۶۰.
(۱۰) با مهمان هم غذا شو تا احساس شرم نکند
قال الصادق (عليهالسلام): اِنّ الزائِر اِذا زارالمَزورَ فَأكَلَ مَعَهُ اَلقَي عَنهُ الحِشمَةَ وَ اِذا لَمْ يَأكُلْ مَعَهُ يَنقَبِضْ قَليلاً.
مهمان زماني که وارد خانه می شود اگر صاحبخانه با او همغذا شود حُجب و حيا را از بين می برد وگرنه، مهمان تا اندازهای احساس گرفتگي و شرمندگی می کند.
فروع کافي، ج ۶، ص ۲۸۶.
(۱۱) مهمان را تا دم در مشایعت کن
قال رسول الله (صليالله عليه و آله و سلم): إنَّ مِنَ السُّنَّةِ أَن يَخرُجَ الرّجُلُ مَعَ ضَيفِه الي بابِ الدّار.
سُنت و آداب اسلامي در آن است که ميزبان، مهمان خود را تا درب خانه مشايعت نمايد.
شهابالأخبار، ص ۳۷۴.
(۱۲) خدمت به مهمان کمال جوانمردی است
قال علی بن الحسین «السجاد» (عليهالسلام): مِن تمامِ المُرُوَّةِ خِدمَةُ الرّجُلِ ضَيفَهُ.
خدمت کردن به مهمان نشانه کمال فتوّت و جوانمردی ميزبان است.
احقاقالحق، ج ۱۲، ص ۱۰۸.
(۱۳) مهمان را به کار نگیر
قال الباقر (عليهالسلام): مِنَ الجَفاء اِستخدامُ الضَّيفِ.
به کار گرفتن مهمان، نشانه بيمهري و جفاکاری به مهمان است.
جامعالسعادت، ج ۲، ص ۱۵۳.
{۵} آداب مهمانی رفتن (۴ح)
(۱) غذا بخورید زیرا خوردن غذا علامت علاقه به میزبان است
قال الصادق (عليهالسلام): تُعرَفُ مَودَّةُ الرَّجُلِ لِأَخيهِ بِأَكلِهِ مِن طعامِه.
ميزان علاقه شخص به برادر ديني خود از خوردن طعام او معلوم ميگردد.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۴۹.
(۲) هر کجا صاحب گفت بنشینید
قال الباقر (عليهالسلام): اذا دَخَل اَحَدُكُم علي اَخيه في رَحْلِهِ فَليَقعُدْ حَيثُ يأَمُرُصاحِبُ الرَّحْلِ فَاِنّ صاحبَ الرَّحْلِ أَعرَفُ بِعَورَةِ بَيتِهِ مِن الدّاخِلِ عَلَيه.
(از آداب مهمانی) هر وقت که بر برادر ديني خود مهمان شديد هر جا که به شما تعارف کرد همانجا بنشينيد، زيرا صاحبخانه بهتر از افراد غريبه از اوضاع داخلي خود باخبر است.
بحارالأنوار، ۷۵، ص ۴۵۱.
(۳) مهمانی سه روز است و بیشتر از آن صدقه است
قال الرضا (عليهالسلام): الضِيافَةُ ثلاثةُ اَيّامٍ وَ لَياليهِنَّ، فما فوقَ ذلك فَهُوَ صَدَقَة.
حدّ ضيافت و مهماني تا سه شبانهروز است. بيشتر از آن، ديگر تصدّق و احسان خواهد بود.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۶۰.
(۴) از ولیمه ای که فقط اغنیا می خورند ولی فقرا نمی خورند نخور
قال الکاظم (عليهالسلام): نَهي رسولُ اللهِ (صليالله عليه و آله و سلم) عَن طعامِ وَليمَةٍ يُخَصُّ بَهَا الأَغنياءُ وَ يُترَكُ الفُقراءُ.
پيامبر اکرم (صليالله عليه و آله و سلّم) از غذا خوردن در وليمهای که اختصاص به اغنيا داشته و فقرا بدان دعوت نشدهاند نهی فرموده است.
المحجّةالبَيضاء، ج ۳، ص ۳۷.
{۶} اگر به مهمانی دعوت شدی بپذیر (۴ح)
(۱) کسی که دعوت مهمانی را نپذیرد جفا کرده
قال الصادق (عليهالسلام): مِنَ الجَفاءٍ أَنْ يُدعَي الرّجُلُ اِلي طَعامٍ فَلايُجيبُ اَويُجيبُ فَلا يَأْكُلُ.
کسی که او را به مهمانی دعوت کنند و او اجابت نکند و يا اگر اجابت کرد از غذاي ميزبان نخورد اين نشانه بی مهری و جفاکاري او است.
بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۱۷۴.
(۲) اگر به مهمانی دعوت شدی بپذیر
قال رسول الله (صليالله عليه و آله و سلم): مَن دَعاكُم فَأَجيبُوه.
اگر کسی شما را به مهمانی دعوت کرد، دعوت او را اجابت کنيد.
مواعظ عدديه، ص ۷.
(۳) پذیرفتن دعوت مؤمن حقّ مؤمن است
قال الصادق (عليهالسلام): مِنَ الحُقوقِ الواجِبَةِ لِلمُؤمِن عَلَي المُؤمِنُ أَنْ يُجيبَ دَعوتَه.
يکي از حقوق واجب مؤمن بر برادر مؤمن خود اجابت کردن دعوت او است.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۴۶.
(۴) کسی که دعوت نپذیرد معصیت خدا و رسولش را کرده
قال رسول الله (صليالله عليه و آله و سلم): مَن لَم يُجبِ الدَّعوَةَ فَقَد عَصَي اللهَ و رسولَه.
اگر کسی دعوت مهماني را اجابت نکند، در حقيقت، او خدا و رسولش (صليالله عليه و آله و سلم) را معصيت کرده است.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۴۸.
{۷} بدون دعوت به مهمانی نرو (۲ح)
(۱) خوردن غذای بدون دعوت خوردن آتش است
قال الصادق (عليهالسلام): مَن اَكَلَ طعاماً لَم يُدْعَ اِلَيهِ فَكَأَنَّما أَكَلَ قِطعةً مِن نارٍ!
کسی که غذايی که بدان دعوت نشده بخورد گويا پارهای از آتش را خورده است!
جواهرالکلام، ج ۳۶، ص ۴۶۹.
(۲) کسی که بدون دعوت از غذایی بخورد مانند دزدی است که غارت کرده است
قال رسول الله (صليالله عليه و آله و سلم): مَن مَشي اِلي طعامٍ لَم يُدْعَ اِليهِ فَقَد دَخَل سارِقاً وَ خَرجَ مُغيراً!
کسی که به سفرهای برود که بدان دعوت نشده، او در حقيقت به عنوان يک سارق به آنجا وارد شده و يک غارتگر از آنجا بيرون می رود!
شهابالاخبار، ص ۲۲۴.
{۸} داستانهای آموزنده درباره میهمان و رفتار میزبان (۵ داستان)
{۱} نان دادن مهمان
پادشاهی بود در کرمان، که در غایت کرم و مروت بود و عادتش آن بود که هر کس از غربا به شهر او میرسیدند، سه روز مهمان او بودند. وقتی عضدالدوله دیلمی وارد بر کرمان شد او طاقت مقاومت ایشان نداشت
هر صبح که خورشید طلوع میکرد جنگ میکرد و خلقی را میکشت و چون شب میشد مقداری طعام به نزد دشمنان و لشگریان عضدالدوله میفرستاد
عضدالدوله کسی را نزدش فرستاد و گفت: این چه کاری است که میکنی، روز ایشان را میکشی و شب طعام میدهی؟
گفت: جنگ کردن اظهار مردی است و نان دادن اظهار جوانمردی است ایشان (لشگر عضدالدوله) اگر چه خصم مناند اما در این ولایت غریباند و چون غریب باشند دَر ولایت ما مهمان باشند، و جوانمردی نباشد که مهمان را بدون غذا نگه دارند
عضدالدوله گفت: کسی را که چنین مروت و مهمان داری بود ما را با او جنگ کردن خطاست و با او صلح نمود.
(۲) قوم لوط
قوم لوط اهل شهری بودند که بر سر راه قافلهها که به شام و مصر میرفتند قرار داشت قافلهها نزد ایشان فرود میآمدند و ایشان اهل قافلهها را ضیافت و مهمانی میکردند
چون این کارها سالها طول کشید، خسته شدند و به بخل روی آوردند کثرت بخل باعث شد که به عمل شنیع لواط مبتلا شدند
لذا اهل قافله ای بر ایشان وارد میشد با آنان بدون خواهشی لواط میکردند تا دیگر بر شهرشان فرود نیایند و ضیافت نکنند و به این عمل همه مردان مبتلا شدند فقط لوط پیامبر مردی سخی و صاحب کرم بود و هر میهمانی بر آنها وارد میشد ضیافت میکرد
او قوم را از عذاب خداوند میترسانید و هر مهمانی بر او وارد میشد قوم را از شر قوم خود بر حذر میفرمود.
چون مهمان بر او وارد میشد میگفتند: مگر تو را نهی نکردیم از مهمانی کردن اگر این کار را بکنی به مهمان تو بدی میرسانیم و تو را نزد آنان خوار میکنیم پس لوط هرگاه مهمان بر او میرسید مخفیانه او را ضیافت میکرد چون در میان قوم خود فامیل و عشیره ای نداشت
وقتی جبرئیل و ملائکه به صورت انسانی وارد خانه لوط شدند، و عده عذاب قوم او را دادند، زن لوط آتش بر بالای بام افروخت مردم بقصد عمل لوط با مهمان حضرت لوط به در خانه او آمدند و گفتند: مگر تو را نهی نکردیم مهمان دعوت نکنی و قصد داشتند بدی به مهمانان او که فرشته بودند روا بدارند که عذاب بر شهرهای آنان نازل شد و به هلاکت رسیدند.
(۳) احترام مهمان
عبیدالله بن عباس پسر عموی پیامبر از کسانی بود که به همسایگان افطاری میداد و سر راههای سفره میانداخت و سفرهاش برچیده نمیشد
در یکی از سفرهها با غلامش به خیمه عربی رسیدند و گفت: چطور است امشب بر این عرب در آئیم!
چون عبید الله مردی زیبا و خوش بیان بود، مرد چادر نشین او را احترام بسیار کرد و به همسرش گفت: مرد شریفی بر ما وارد شده آیا چیزی داریم که شب از این میهمان عزیز پذیرایی کنی؟
زن گفت: جز یک گوسفندی که وسیله زندگی دختر شیر خوار ماست چیزی نداریم مرد گفت چاره ای نیست کارد را بر گرفت تاگوسفند را ذبح کند! زن گفت: میخواهی بچهات را بکشی؟ مرد گفت: هر چند چنین شود چاره ای جز احترام مهمان نداریم.
سپس اشعاری خواند که مضمون آن چنین است: ای زن این دختر را بیدار نکن که اگر بیدار شود گریه میکند و کارد از دستم میافتد.
خلاصه گوسفند را ذبح و از مهمان پذیرائی کردند. عبید الله تمام سخنان ایشان را شنید صبحگاهان عبیدالله به غلامش گفت: چقدر پول همراه داریم؟ غلام گفت: پانصد اشرفی از مخارج ما تاکنون زیاد آمده است.
گفت: همه را به این مرد عرب بده! غلام تعجب کرد که در مقابل گوسفندی به پنج درهم پانصد اشرافی پول میدهی؟
گفت: او نه تنها تمام اموالش را برای ما صرف کرد، بلکه ما را بر میوه قلبش مقدم داشته است.
(۴) مهمانی بدون تکلف
حارث اعور یکی از اصحاب خاص امیر المؤ منین علیه السلام به خدمت حضرت رسید و عرض کرد: یا امیر المؤ منین دوست دارم با خوردن غذا در خانه ما مرا سرافراز فرمائی!
حضرت فرمود: به شرط آنکه خود را بخاطر مهمانی من به تکلف و درد سر نیندازی.
آنگاه به خانه حارث تشریف برد و حارث قطعه نان خالی برای حضرتش آورد. چون شروع به خوردن آن قطعه نان کرد، حارث با نشان دادن چند در هم که در گوشه لباسش پنهان کرده بود – گفت: اگر بمن اجازه دهید با این پولی که دارم چیزی غیر نان برای شما خریداری و تهیه کنم؟
امام فرمود: این نان چیزی باشد که در خانهات موجود بود (آوردنش تکلفی نداشت) اما چیز دیگر مایه تکلف باشد که من بشرط عدم تکلف دعوتت را پذیرفتم.
(۵) سفره امام مجتبی (علیه السلام)
عربی که صورتش خیلی زشت و قبیح منظر بود سر سفره امام حسن مجتبی آمد و از روی حرص تمام غذا را خورد و تمام کرد.
امام حسن علیه السلام که کرامتش برای همه معلوم بوده از غذا خوردن عرب خوشش آمد و شاد شد و در وسط غذا از او پرسید: تو عیال داری یا مجردی؟ گفت: عیالمندم، فرمود: چند فرزند داری؟
گفت: هشت دختر دارم که من به شکل از همه زیباترم، اما ایشان از من پرخورترند.
امام تبسم فرمود: و او را ده هزار درهم انعام دادند و فرمودند: این قسمت تو و زوجهات و هشت دخترت باشد..