انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم پوشیدن چادر لبنانی ساده مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(مدّظلّه)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال سلام آیا پوشید چادر لبنانی ساده جایز است یا خیر؟ ممنون
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله)
 

جواب:بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَٱلسَّلَامُ عَلی عِبادِالله
با تشکر از اعتمادتان به سایت انهار
بزرگوار
دخترم در زمانی قرار گرفته ایم که چادر و حجاب غریب و مظلوم هست.
در حالی که چادر نماد پاکدامنی و عفّت هست.
البته روشن است که دین از نوع خاصی از پوشش سخن نگفته است، چرا که ممکن است به تناسب جوامع و عصرها متفاوت باشد؛ ولی آن‌چه مسلم است پوشاندن بدن از نامحرم است.
در فقه بيان شده است که زن بايد تمام بدنش پوشيده باشد (حال چه چادر ایرانی باشد یا لبنانی یا بحرینی یا بلاد دیگر).
بنابراین: بر زن واجب است تمام بدن خود را از نامحرم بپوشاند، به جز صورت و دست‌ها تا مچ؛ البته اگر زنی در مقابل نامحرم پوشیه بزند، نمی‌شود گفت که در حجاب افراط کرده است، بلکه از روایات و قرآن استفاده می‌شود که اسلام با این عمل موافق است و مخالفتی ندارد.
اما آن‌چه اهمیت دارد عدم جلب توجه نامحرمان است. چنان‌چه خداوند در قرآن سوره نور آیه ۳۱ می‌فرماید:
«وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ»
و زنان نباید پاهای‌شان را [هنگام راه رفتن آن‌گونه] به زمین بزنند تا آن‌چه از زینت‌های‌شان را پنهان می‌دارند [به وسیله نامحرمان] شناخته شود». یعنی زنان کاری نکنند که جلب توجه نامحرم شده و جامعه به فساد کشیده شود.
نوع پوششی که قران مطرح می‌نماید آن لباسی است که ویژگی‌های مورد نظر شریعت را داشته باشد:

«وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ» سوره نور آیه ۳۱ زنان بايد با مقنعه گردن و سينه‌ خويش را بپوشانند». اين بخش از آيه نه تنها وجوب حجاب را بيان می‌کند که حدود آن را نيز معين می‌سازد. در بیان مفهوم واژه «خُمُر» آمده است که جمع خمار است و در لغت آمده است: «خمار لباسی است که زن سر خود را با آن می‌پوشاند».
هم‌چنین پوشش همراه عفاف مورد نظر دین است و حجاب بدون عفاف منظور نظر صاحب شریعت نیست. در خصوص اندازه وابستگي پوشش با عفاف، استاد شهید مطهری(رحمه‌الله‌علیه) می‌گوید: «حیا و عفاف از ويژگی‌های درونی انسان است و حجاب به شکل و قالب و نوع و چگونگی‌ پوشش بر می‌گردد. تفاوت باطن و ظاهر يا روح و جسد و يا گوهر و صدف را می‌توان به عنوان تمثيل در اين زمينه به کار برد. به گمان ما اين‌ها دو حقيقت هستند و ميزان وابستگی اين دو، نياز به تأمل دارد».
پس از پذیرش اصل وجوب حجاب در قرآن می‌توان گفت که دین مصداق خاصی برای حجاب تعیین نمی‌کند و اگر شخصی ویژگی‌های مورد نظر خداوند در پوشش را تامین نماید، می‌توان او را با حجاب نامید.
اما تاکید بر چادر به معنی انحصار مصداق حجاب در آن نیست، بلکه به دلیل کامل بودن پوشش با چادر است. مثل این‌که بگوییم برای قبولی در امتحان نمره ۱۲ کافی است ولی عالی‌ترین نمره ۲۰ است. حال اگر کسی حداقل پوشش مد نظر دین را فراهم نمود، کافی است حتی اگر چادر نپوشد و همین‌طور اگر چادر پوشی، حداقل استان‌دار مورد نظر دین را نداشت، با حجاب نامیده نمی‌شود. با مراجعه به رساله‌های عملیه می‌توان شاخصه‌های اصلی حجاب را استخراج نمود. از جمله شرایط پوشش، مهیج نبودن آن است. پوشيدن هرگونه لباسی كه عرفاً مهيج است و جلب توجه نامحرم می‌كند حرام است چه برای زن و چه برای مرد. مهيج بودن لباس می‌تواند به خاطر رنگ، مدل آن يا جنس لباس و يا هر چيز ديگر باشد، لذا گاهی ممكن است روسرى، مانتو، و مقنعه يا كفش خانمی بگونه‌ای باشد كه جلب نظر نامحرم كند و مهيج باشد كه در اين صورت پوشيدن آن جايز نيست.
با توجه به مطالب گفته شده مشخص می‌شود که برخی پوشش‌ها مانند مانتوی تنگ، ساپورت و... هر چند پوشانندگی دارند ولی چون بدن‌نما و مهیج و تحریک کننده هستند، حجاب نامیده نمی‌شوند.
بنابراین حجاب، زمانی اسلامی است که تمام بدن زن و برجستگی‌های آن را بپوشاند و به هیچ وجه جلب توجه نکند، لذا یک مانتوی بلند و گشاد به نوحی که برجستگی‌های بدن زن را بپوشاند و یک‌دست نشان دهد، حجاب نامیده می‌شود و مورد قبول است؛ اما عالی نیست و حجاب برتر نیست، ولی حجاب عالی و برتر و مد نظر امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) این است که علاوه بر پوشاندن حجم بدن، چیزی مانند چادر که تمام بدن زن را یک‌دست می‌کند و به هیچ وجه جایی برای سوء استفاده چشم‌چرانان نمی‌گذارد، که امروزه به شکل چادر نمود پیدا کرده اسنت، حجاب عالی و نمره ۲۰ است.
علی‌رغم همه مطالب ذکر شده متاسفانه برخی به دلایل مختلف از پذیرش اصل حجاب طفره می‌روند و گستاخانه به کلمه حجاب پسوند اجباری اده‌اند که با این عبارت نظر دشمنان حجاب و عفت تامین می‌شود در حالی‌که دلایل قرآنی و روایی وجوب حجاب با کمی مطالعه قابل دست‌یابی است و برخی نیز به دلیل درک نادرست از حجاب، صرفا به رفع تکلیف اکتفا می‌کنند و با پوششی ناقص تناقضات درونی خود را آشکار می‌نمایند.
در این میان رفتار نادرست بانوان چادری که عفاف را از حجاب تفکیک نموده‌اند، موجبات وهن اصل حجاب و چادر به عنوان حجاب برتر را فراهم آورده‌اند. این در حالی است که دین نوع خاصی از پوشش را تحمیل نکرده و زن مسلمان می‌تواند حتی با یک مانتو و روسری مناسب (که تنگ و کوتاه نباشد) حجاب مورد نظر دین را کسب نماید. از نظر واضع قوانین دینی، همان‌طور که بانوی مسلمان با پوشش مناسب غیر چادر می‌تواند باحجاب نامیده شود، با چادر بدون داشتن مشخصه‌های عفاف، با حجاب نامیده نمی‌شود. البته اگر بانویی در کنار عفاف مورد نظر دین چادر را به عنوان حجاب برگزیند، امتیاز کامل حجاب را کسب کرده است.
قطعاً اگر بانوان بزرگ اسلام مانند خانم فاطمه زهرا و زینب کبری (سلام الله علیهما) در عصر حاضر و در جمع مؤمنات و نیز در جامعه باشند از پوشش چادر که حجاب برتر هست استفاده میکنند.
بنابراین پوشیدن چادر ساده لبنانی در حالی که موجب پوشاندن بدن شود و جذابیت ایجاد نکند و برجستگی‌های بدن را نشان ندهد حجاب هست والله عالم.
اگر مایل باشید در کانال بزرگ احکام بانوان عضو شوید چون گاهی پاسخ به سؤالات صوتی است.
https://eitaa.com/banovan
زمان پاسخگویی تاریخ سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ حدود ساعت ۲۱:۴۰
اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَة وَالنَّصْرَ
اَللّهُمَ صَلَّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
وَ اَهلِک وَ الْعَنْ أعْدائَهُم أجْمَعِین.



تاریخ به روزرسانی: سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۴۰۴

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الـــــسَّـــــلاَمُ عَـــــلَـــــى
مَهْدِيِّ الْأمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَٱلسَّلَامُ عَلی عِبادِالله
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
{۱} عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
{۲} وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
{۳} وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
{۴} وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا به چهار چيز پناهنده نميشود:
{۱} شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل «حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌» خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است؛ زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
{۲} و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل: «لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌» زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
{۳} و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد«وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ» كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است؛ زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
{۴} و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى «مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌» آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست.
زيرا شنيدم خداى عزّ اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد. (و كلمۀ: عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -