نام مبارک:محمد علیه السلام
لقب معروف: جواد عليه السلام
کنیه:اباجعفرعليه السلام
نام پدر:امام رضا علیه السلام
نام مادر:خيزران يا ريحانه عليها السلام
محل ولادت:مدینه طیبه
تاریخ ولادت: 10 رجب سال 195 هجري
عمر مبارک:25 سال
مدت امامت: 17 سال
تاریخ شهادت: آخر ذي القعده سال 220 هجري
نام قاتل: ام الفضل دختر مامون
علت شهادت:مسمومیت به زهر
محل دفن: كاظمين كنار قبر جدش حضرت موسي بن جعفر عليه السلام
ميلاد امام جواد عليه السلام
عمر مبارك امام رضا (علیهالسلام) به چهل و هفت سال رسیده بود و عقربه تاریخ، سال 195 هجری را نشانه میرفت ولی هنوز امام نهم متولد نشده بود .
مسئله جانشینی امام رضا (علیهالسلام) اصحاب و شیعیان حضرت رضا(علیهالسلام) را متاثر كرده بود. این اندوه زمانی به فزونی رفت كه فرقه واقفیه كه بنا به دلایل مادی و تصرف سهم امام و عدم بازگرداندن آن به حضرت رضا(علیهالسلام)، قائل به غیبت امام كاظم(علیهالسلام) شده بودند، و در تبلیغات خویش نداشتن فرزند پسر از سوی امام رضا(علیهالسلام) را دلیل بر ادعای موهوم خود میدانستند؛ تا جایی كه یكی از همین افراد در نامهای خطاب به حضرت رضا علیهالسلام نوشت:
تو چگونه امام هستی در حالی كه فرزندی نداری!
حضرت در پاسخ فرمودند: تو از كجا میدانی كه فرزندی ندارم، به خدا سوگند روزها و شبها سپری نمیشود مگر این كه خداوند فرزند پسری را به من عنایت فرماید كه حق و باطل را از هم جدا سازد.(1)
همچنین یكی از یاران به حضرت عرض میكند:
امام پس از تو كیست؟
آن حضرت فرمودند: فرزندم .
سپس گفت: كسی كه فرزند ندارد چگونه جرات آن را دارد كه بگوید فرزندم؟
راویِ همین حدیث گوید: چند روز سپری نشده بود كه امام جواد(علیهالسلام) به دنیا آمد.(2)
همچنین "ابن قیام واسطی" از فرقه واقفیه كه امامت حضرت رضا(علیهالسلام) را قبول نداشت، نزد آن حضرت آمد و به قصد عیبجویی حضرت گفت:
آیا میشود كه دو امام در یك مقطع زمانی با هم باشند؟
حضرت رضا(علیهالسلام) فرمود: نه مگر آن كه یكی از آن دو صامت (خاموش) باشد .
ابن قیام گفت:
پس چطور برای تو صامتی نیست؟
امام فرمود: چرا . به خدا سوگند خداوند برای من (فرزندی) قرار میدهد كه حق و حقخواهان را استواری میبخشد و باطل و باطل خواهان را نیست و نابود میكند. (3)
تولد مبارك امام جواد (علیهالسلام) نه تنها پایانبخش دلهرههای شیعیان و افشای نیت فرصتطلبان و سودجویانی چون فرقه واقفیه بود، بلكه آغاز فصل نوینی از تاریخ ائمه اطهار علیهم السلام است.
شیخ طوسی از احمد بن محمد عیاش در كتاب انوار البهیه 10 رجب سال 195 هجری را روز ولادت حضرت دانسته است(4)
برخی تولد حضرت را در شب جمعه و برخی روز جمعه ذكر كردهاند.
در این میان، فرازی از دعای ناحیه مقدس نیز ولادت آن امام را در ماه رجب تایید مینماید آنجا كه حضرت صاحب الامر علیه السلام میفرمایند:
"اللهم انی اسئلك بالمولدین فی رجب محمدبن علی الثانی و ابنه علی بن محمد المنتخب
داستان تولد امام جواد(علیهالسلام(
علامه مجلسی(ره) در جلاءالعیون مینویسد: ابن شهر آشوب به سند معتبر از حكیمه خاتون دختر امام موسی كاظم(علیهالسلام) روایت میكند كه:
روزی برادرم حضرت رضا(علیهالسلام) مرا طلبید و فرمود: ای حكیمه امشب فرزند مبارك خیزران متولد میشود و باید تو در وقت تولد او حاضر باشی.
من در خدمت آن حضرت ماندم، چون شب فرا رسید امام رضا علیه السلام مرا با خیزران(مادر حضرت جواد علیه السلام) و زنان قابله به حجره آورد و چراغی نزد ما افروخت و از حجره بیرون رفت و در را بر روی ما بست .
حكیمه خاتون(عمه امام جوادعلیه السلام) میافزاید: خورشید امامت با به دنیا آمدنش حجره را نورانی كرد. بر آن حضرت پرده نازكی چون جامه احاطه كرده بود و نوری از حضرت ساطع میشد . چون نور مبین را در دامن گرفتم، آن پرده حائل را از خورشید جمالش دور كردم و با جامهای مطهر پوشاندمش. حضرت امام رضا(علیهالسلام) به حجره آمد و آن گوشواره امامت را از ما گرفت و در گهواره عزت و كرامت گذاشت و آن مهد شرف و عزت را به من سپرد و فرمود: از این گهواره جدا مشو .
چون روز سوم ولادت فرا رسید، امام جواد(علیهالسلام) دیده حقیقتبین خویش را به آسمان گشود و به سوی راست و چپ نظر كرد و به زبان فصیح ندا داد:
"اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله ."
چون این حالت غریب را از آن نور دیده، مشاهده كردم، به خدمت حضرت رضا(علیهالسلام) شرفیاب شدم و آنچه دیده و شنیده بودم را به خدمت حضرت عرض كردم .
حضرت فرمود: پس از این، عجایب بسیاری را مشاهده خواهی كرد.(5(
القاب امام جواد علیه السلام
حضرت رضا(علیهالسلام) بر اساس نصبی كه از پیامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآله) و امیر مومنان علی (علیهالسلام) به او رسیده بود فرزند خود را به جواد، زكی، و تقی ملقب فرمودند .
به جز این سه لقب، حضرت جواد(علیهالسلام) دارای القاب دیگری چون؛ قانع، مرتضی، نجیب، منتخب، متقی، متوكل، مرضی، المختار، عالم نیز بودند .
اما به جهت جود و سخاوت فراوان، مشهورترین لقب امام محمدتقی(علیهالسلام) "جواد" است .
گذشته از این امام جواد(علیهالسلام) در بین شیعه و سنی به باب المراد نیز شهرت دارد.
كنیه امام جواد (علیهالسلام)
كنیه حضرت امام جواد(علیهالسلام) ابوجعفر است كه به وی ابوجعفر كافی نیز گفته میشود. ابوجعفر اول كنیه امام پنجم امام محمد باقر(علیهالسلام) است به طور خاص به امام نهم «ابو علی» گفته میشود. هم چنين به ايشان ابوالفضل نيز مي گويند.
فرزندان آن حضرت
براي آن حضرت بنابر مشهور چهار پسر و چهار دختر ذكر كرده اند:
پسران:
امام علي النقي عليه السلام، ابو محمد موسي مبرقع، ابو احمد حسنين، ابوموسي عمران كه مادرشان سمانه خاتون بوده است.
دختران:
فاطمه ، خديجه، ام كلثوم، و حكيمه كه مادرشان سمانه خاتون بوده است و ام الفضل هيچ فرزندي نداشت و نسل آن حضرت از امام علي النقي عليه السلام و ابو احمد موسي مي باشد.
تعداي از اصحاب آن حضرت
ابوجعفر احمد بن محمد؛
ابو محمد فضل بن شاذان؛
ابو تمام حبيب بن اوس الطائي الامامي؛
ابوالحسن علي بن مهزيار اهوازي؛
محمد بن عمير؛
محمد بن سنان.
امام جواد(علیهالسلام)؛ الگوی دانشمندان جوان
امام جوادعلیه السلام در سال 203 قمری و در سن هفت سالگی بعد از شهادت پدر بزرگوارش این مسؤولیت را پذیرفته و عملاً به هدایت و ارشاد مردم پرداخت.
در آن هنگام برخی این سؤال را مطرح میکردند که آیا میتوان رهبری جامعه را به یک کودک هفت ساله سپرد؟ آیا یک کودک هفت ساله مدیریت، دوراندیشی و درایت یک مرد کامل را دارد؟
از منظر باور شیعه که موضوع امامت را یک موهبت الهی میداند، پاسخ این پرسش روشن است، چرا که از این دیدگاه خداوند متعال هر کسی را که شایسته این مقام بداند، به منصب پیشوایی امت بر میگزیند؛ حتی اگر در سنین کودکی باشد. مقیاس سن بالا، گرچه در میان مردم مقیاسی برای رسیدن به کمال محسوب میشود، اما در بینش وحیانی قرآن ممکن است یک فرد در سن کودکی فضائل و کمالات و شرائط رهبری جامعه را دارا باشد و امتیازات ویژهای را که لازمه رهبری و امامت و نبوت است در او موجود باشد و خداوند متعال موهبت رسالت و امامت را به او عنایت کند و اطاعت از وی را بر مردم واجب و لازم گرداند.
البته خداوند متعال از این طریق میخواهد به مردم بفهماند که مقام نبوت و امامت، که تداوم راه نبوت است، همانند منصبهای معمولی نیست که با زمینهها و شرایط عادی انجام پذیرد، بلکه مقام معنوی نبوت و امامت مافوق این مناصب بوده و زمینهها و شرایط ویژهای میطلبد. در عصری که زمینه امامت پیشوای نهم جوادالائمه علیه السلام فراهم آمده بود و آن حضرت در دوران کودکی این منصب آسمانی را عهدهدار گردید، از این نوع سؤالات زیاد مطرح میشد و پاسخهای مناسب نیز ارائه میگردید. به همین دلیل چون این مسئله تقریباً در زمان امام جواد(علیهالسلام) حل شده، تلقی شده بود، دیگر در مورد امام هادی(علیهالسلام) که در سن 8 سالگی و امام زمان (علیهالسلام) که در 5 سالگی به امامت رسیدند، این پرسشها تکرار نگردید.
در عصری که زمینه امامت پیشوای نهم جوادالائمه علیه السلام فراهم آمده بود و آن حضرت در دوران کودکی این منصب آسمانی را عهدهدار گردید، از این نوع سؤالات زیاد مطرح میشد و پاسخهای مناسب نیز ارائه میگردید. به همین دلیل چون این مسئله تقریباً در زمان امام جواد(علیهالسلام) حل شده، تلقی شده بود، دیگر در مورد امام هادی(علیهالسلام) که در سن 8 سالگی و امام زمان (علیهالسلام) که در 5 سالگی به امامت رسیدند، این پرسشها تکرار نگردید.
نقل یکی از روایاتی که در این زمینه وارد شده است، در اینجا مناسب مینماید:
روزی یکی از شیعیان در محضر امام رضا(علیهالسلام) پرسید: مولای من! اگر خدای ناکرده برای وجود مقدس شما حادثهای پیش آید، به چه کسی رجوع کنیم؟ امام رضا(علیهالسلام) با کمال صراحت فرمودند: به پسرم ابوجعفر (امام جواد علیه السلام). آن مرد از شنیدن این سخن تعجب کرد، چرا که امام نهم (علیهالسلام) کودکی بیش نبود و آن مرد وی را کم سن و سال دید. امام رضا(علیهالسلام) از سیمای متعجب و نگاههای تردیدآمیز او، اندیشه ناباورانهاش را دریافت و به او فرمود: ای مرد! خدای سبحان عیسی بن مریم (علیهالسلام) را به عنوان پیامبر و فرستاده خود برگزید و او را صاحب شریعت معرفی کرد، در حالی که خیلی کوچکتر از فرزندم ابوجعفر بود. (6)
امام رضا(علیهالسلام) برای اثبات امامت حضرت جواد(علیهالسلام) و پاسخ به شبهات طرح شده، گاه از آیات قرآن و دلایل تاریخی بهره میگرفت و گاهی نیز از تفضلات الهی و تأییدات غیبی استفاده میکرد.
در این رابطه حسن بن جهم میگوید: در حضور امام هشتم(علیهالسلام) نشسته بودم که فرزند خردسالش را صدا کرد. آن سلاله پاک نبوی نیز در پاسخ به ندای پدر به جمع ما پیوست. امام رضا(علیهالسلام) لباس آن کودک را کنار زده و به من فرمود: میان دو شانهاش را بنگر! چون به میان دو کتف او نگاه کردم، چشمم به یکی از شانههایش به مُهر امامت افتاد که در میان گوشت بدن قرار داشت. فرمود: آیا این مُهر امامت را میبینی؟ شبیه همین در روی شانه پدرم نیز وجود داشت.(7)
نوجوانی در قلّه رفیع دانش
امام جواد(علیهالسلام) در مقام رهبری امت اسلام، به عنوان الگوی دانشمندان جوان چنان در عرصه علم و دانش درخشید که دوست و دشمن را به تعجب و شگفتی واداشت. گفتگوها، مناظرات، پاسخ به شبهات عصر، گفتارهای حکیمانه و خطابههای آن گرامی، گواه روشنی بر این مدعاست.
علی بن ابراهیم از پدرش نقل کرده است که: بعد از شهادت امام رضا(علیهالسلام) ما به زیارت خانه خدا مشرف شدیم و آنگاه به محضر امام جواد (علیهالسلام) رفتیم. بسیاری از شیعیان نیز در آنجا گرد آمده بودند تا امام جواد(علیهالسلام) را زیارت کنند. عبدالله بن موسی عموی حضرت جواد(علیهالسلام) که پیرمرد بزرگواری بود و در پیشانیاش آثار عبادت دیده میشد، به آنجا آمد و به امام جواد(علیهالسلام) احترام فراوانی کرده و وسط پیشانی حضرت را بوسید.
امام جواد(علیهالسلام) در سنین نوجوانی عالمترین و آگاهترین دانشمند عصر خود بود و مردم از دور و نزدیک به حضورش شتافته و پاسخ مشکلات علمی خود را از ایشان دریافت میکردند.
امام نهم بر جایگاه خویش قرار گرفت. همه مردم به علت خردسال بودن حضرت با تعجب به همدیگر نگاه میکردند که آیا این نوجوان میتواند از عهده مشکلات دینی و اجتماعی مردم در جایگاه رهبری و امامت آنان برآید؟! مردی از میان جمع بلند شده از عبدالله بن موسی، عموی امام جواد(علیهالسلام) پرسید: حکم مردی که با چهارپایی آمیزش نموده است چیست؟ و او پاسخ داد: بعد از قطع دست راستاش به او حد میزنند.
امام جواد(علیهالسلام) با شنیدن این پاسخ ناراحت شد و به عبدالله بن موسی فرمود: عمو جان از خدا بترس! از خدا بترس! خیلی کار سخت و بزرگی است که در روز قیامت در برابر خداوند متعال قرار بگیری و پروردگار متعال بفرماید: چرا بدون اطلاع و آگاهی به مردم فتوا دادی؟ عمویش گفت: سرورم! آیا پدرت ـ که درود خدا بر او باد ـ این گونه پاسخ نداده است؟!
امام جواد(علیهالسلام) فرمود: از پدرم پرسیدند: مردی قبر زنی را نبش کرده و با او درآمیخته است، حکم این مرد فاجر چیست؟ و پدرم در پاسخ فرمود: به خاطر نبش قبر، دست راست او را قطع میکنند و حد زنا بر او جاری میگردد، چرا که حرمت مرده مسلمان همانند زنده اوست.
عبدالله بن موسی گفت: راست گفتی سرورم! من استغفار میکنم.
مردم حاضر، از این گفت و شنود علمی شگفتزده شدند و گفتند: ای آقای ما! آیا اجازه میفرمایی مسائل و مشکلات خودمان را از محضرتان بپرسیم؟
امام جواد(علیهالسلام) فرمود: بلی. آنان سیهزار مسئله پرسیدند و امام جواد(علیهالسلام) بدون درنگ و اطمینان کامل همه را پاسخ گفت. این گفتگوی علمی در نه سالگی حضرت رخ داد. (8)
امام جواد(علیهالسلام) در سنین نوجوانی عالمترین و آگاهترین دانشمند عصر خود بود و مردم از دور و نزدیک به حضورش شتافته و پاسخ مشکلات علمی خود را از ایشان دریافت میکردند.
اینک نظر برخی از دانشمندان مخالف و موافق را در این زمینه با هم میخوانیم:
ابن حجر هیثمی در کتاب الصوائق المحرقه میگوید: مأمون او را به دامادی انتخاب کرد، زیرا با وجود کمی سن، از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه دانشمندان برتری داشت.
شبلنجی در نورالابصار آورده است: مأمون پیوسته شیفته او بود، زیرا با وجود سن اندک، فضل و علم و کمال خود را نشان داده و برهان عظمت خود را آشکار ساخت.
جاحظ معتزلی که از مخالفان خاندان علی(علیهالسلام) بود، به این حقیقت اعتراف کرده است که: امام جواد(علیهالسلام) در شمار ده تن از «طالبیان» است که هر یک از آنان عالم، زاهد، عبادت پیشه، شجاع، بخشنده، پاک و پاک نهادند و هیچ یک از خاندانهای عرب دارای نسب شریفی همانند امامان شیعه نیست. (9)
فتال نیشابوری نیز میگوید: مأمون شیفته او شد، چون مشاهده کرد که آن حضرت با سن کم خود، از نظر علم و حکمت و ادب و کمال عقلی، به چنان رتبه والایی رسیده که هیچ یک از بزرگان علمی آن روزگار بدان پایه نرسیدهاند.(10)
امام محمد تقی(علیهالسلام) خود نیز گاهی به علم و دانشی که خداوند ارزانیاش داشته بود، اشاره کرده و میفرمود: «منم محمد فرزند رضا! منم جواد! منم دانا به نسبهای مردم در صُلبها، من داناترین کس هستم که رازهای ظاهری و باطنی شما را میدانم و از آنچه که به سویش روانه هستید آگاهم! این علمی است که خداوند متعال قبل از آفرینش تمامی مخلوقات جهان به ما خانواده عنایت کرده است. این دانش سرشار تا پایان جهان و بعد از فانی شدن آسمانها و زمین نیز باقی خواهد ماند.
اگر غلبه اهل باطل و حکومت ناحق گمراهان و هجوم اهل شک و تردید نبود، هر آینه سخنی میگفتم که همه اهل جهان از گذشتگان و آیندگان ناباورانه انگشت حیرت به دهان میگرفتند.»
سپس دست مبارک خود را بر دهان گذاشته و فرمود: «یا محمّد اصمت کما صمت آباؤک من قبل؛ ای محمد خاموش باش! همچنان که پدرانت قبل از تو سکوت را برگزیدهاند.»(11)
امام جواد علیه السلام در سن کودکی به امامت رسید و دانش سرشار آن گرامی دوست و دشمن را به حیرت و شگفتی واداشت. بر جوانان مسلمان و مشتاق اهل بیت (علیهم السلام) شایسته است که از فرصت جوانی بهره گرفته و در جستجوی دانش با تمام وجود تلاش کنند و رهنمودهای آن امام عزیز در زمینه علم و دانش را چراغ راه خویش قرار دهند. در اینجا به برخی از رهنمودهای آن حضرت در این زمینه میپردازیم:
از منظر امام جواد(علیهالسلام) شایسته است که یک جوان مسلمان به علم و دانش روی آورد و آن را به عنوان مونس و یار مناسب برای خود برگزیند، دوستان خود را بر اساس بینش و دانش انتخاب کند و شخصیت اجتماعی خود را به وسیله دانش و علم مشخص سازد، برای مجالس و دیدار دیگران علم هدیه برد و در تنهایی و غربت و سفر، علم و دانش را بهترین همسفر و مونس خود بداند، چرا که علم و دانش، سرچشمه تمام کمالات و ریشه همه پیشرفتهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت:
1) اصول كافی، ج 1، ص 320/ مدینه المعاجز، ج 7، ص 274/ اثبات الهداه، ج3، ص 247 - 342 / الوافی، ج 2، ص 375/ حلیة الابرار، ج 4، ص 604/ ارشاد مفید، ص 318/ كشف الغمه، ج 2، ص 352/ اعلام الوری، ج 2، ص 94/ بحار الانوار، ج 50، ص 22 .
2) اصول كافی، ج1، ص 286 .
3) اصول كافی، ج1، 321/ مدینة المعاجز، ج 7، ص 37- 275/ موسوعة الامام الجواد(علیهالسلام)، ج 1، ص 164/ حلیة الابرار، ج 4، ص 606/ الوافی، ج 2، ص 176/ اثبات الهداه، ج 3، ص 247/ كشف الغمه، ج 2، ص 352/ الخرائج و البرائح، ج 2، ص 899/ بحار الانوار، ج50، ص 22 .
4) الكافی، ج1، ص492/ موسوعة الامام الجواد، ج1، ص 7و 8/ المناقب لابن شهر آشوب، ج4، ص379/ كشف الغمه، ج2، صص343و 345و 362/ بحار الانوار، ج50، ص11/ مسار الشیعه، ص 43/ مصباح المتهجد، ص 805/ الانوار البهیه، ص 249 .
5) منتهی الامال، ج2، صص572 و 573/ المناقب، ج 4، ص 394/ بحارالانوار، ج48، ص316 و ج50 ص10/ الانوار البهیه، ص250/ حلیة الابرار، ج4، ص524/ الثاقب فی المناقب، ص504/ مدینة المعاجز، ج7، ص260 .
6) کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، مکتبه بنی هاشمی، تبریز، 1381، ج 2، ص 353.
7) ارشاد شیخ مفید، چاپ کنگره، قم، 1413 ق، ص 618.
8) بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسی، مؤسسه الوفأ، بیروت، 1404 ق، ج 50، ص 85.
9)سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی، مؤسسه امام صادق(علیهالسلام)، قم، 1381 ش، ص 555.
10) روضة الواعظین، محمد فتال نیشابوری، نشر رضی، قم، ج 1، ص 237.
11) بحارالانوار، ج 50، ص 108.