در اين روز، سنه 195، بنابر روايت (ابن عياش ) ولادت حضرت امام محمد تقى (علیه السلام) واقع شده ، والده آن حضرت ام ولدى بوده نوبيه ازاهل بيت ماريه قبطيه مادر ابراهيم فرزند رسولخدا وافضل زنهاى زمان خود بوده و رسولخدا اشاره باين مخدره و پسرش نموده در آنجا كه فرموده:
((بايى ابن خيرة الاماء النوبية الطبية يكون من والده الطريد الشريد الموتور بابي هوجده صاحب الغيبة فيقال مات اوهلك اواى واد سلك )) .
و اما كيفيت ولادت آنحضرت چنانستكه (ابن شهر آشوب ) از (حكميه خاتون ) دختر امام موسى روايت كرده است كه روزى امام رضا عليه السلام مرا طلبيد و فرمود: اى (حكيمه)! امشب فرزند مبارك (خيزران ) متولد ميشود بايد كه در وقت ولادت او حاضر شوى .
من در خدمت آنحضرت ماندم ، چون در شب در آمد مرا با (خيزران ) و زنان قابله در حجره در آورد و از حجره بيرون رفت چراغى نزد ما افروخت و در را بر روى ما بست ، چون او را درد زائيدن گرفت و او را بالاى طشت نشانيديم چراغ ما خاموش شد و ما بخاموشى چراغ مغموم شديم كه ناگاه ديديم كه آن خورشيد فلك امامت طالع گرديد و در طشت نزول فرمود بر آنحضرت پرده نازكى مانند جامه احاطه شده بود و نورى از آنجناب ساطع بود كه تمام آن حجره منور شد و ما از چراغ مستغنى شديم ، پس آن نور مبين را برگرفتم و در دامن خود گذاشتم و آن پرده را از خورشيد جمالش دور كرده . ناگاه امام رضا (علیه السلام) بحجره در آمد بعد از آنكه ابوجعفر را در جامه هاى پاكيزه پوشانده بوديم ،پس آن گوشواره عرش امامت را از گرفت و در گهواره عزت و كرامت گذاشت و آن مهدشرف و عزت را بمن سپرد و فرمود كه از اين گهواره جدا مشو.
چون روز سوم ولادت آنجناب شد، ديده حق بين خود را بسوى آسمان گشود و بجانب راست و چپ نظر كرد و بزبان فصيح گفت: (( اشهد ان لا اله الا الله و اشهد أن محمداً رسول الله )) .
چون اينحالت غريبه را از آن نور ديده مشاهده كردم ، بخدمت پدر شتافتم و آنچه ديده وشنيده بودم عرضكردم . حضرت فرمود كه آنچه بعد از اين از عجائب احوال او مشاهده خواهى كرد زياده است از آنچه اكنون مشاهده كرده اى .
از (كلثم بن عمران ) روايت شده كه بخدمت امام رضا عليه السلام عرض كردم كه دعاكن حق تعالى فرزندى بتوكرامت فرمايد، فرمود: كه حق تعالى بمن يك پسر كرامت خواهد كرد و او وارث امامت من خواهد بود، چون امام محمد تقى متولد شد حضرت فرمود كه حقتعالى بمن فرزندى عطا كرده كه شبيه است به موسى بن عمران كه درياها را ميشكافت و نظير عيسى بن مريم است كه حق تعالى مقدس گردانيده بود ما در او را و طاهره مطهرآفريده شده بود، پس حضرت فرمود كه اين فرزند من بجور و ستم كشته خواهد شد وبر او خواهند گريست اهل آسمانها و حق تعالى غضب خواهد كرد بر دشمن او و كشنده او وستم كننده بر او بعد از قتل او از زندگانى بهره خواهد ديد و بزودى بعذاب الهى واصل خواهند گرديد و در شب ولادت آنحضرت تا صبح در گهواره با او سخن ميگفت واسرار الهى را باو ميفرمود.
بالجمله ولادت حضرت جواد (ع ) باعث شرافت اين روز شده و (علامه مجلسى ) فرموده كه بعضى از روايات در فضيلت خصوص روز دهم واقع شده است ، انتهى .
(وسيد) فرموده كه روايتى يافتم كه از براى حق تعالى در دهم هر يك از ماههاى حرام، امرى است ، پس دهم ذيحجه روز نحر است و دهم محرم عاشورا است و دهم رجب يمحوالله مايشاء و يثبت ، الخ .