انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیات عظام: امام خمینی، نوری همدانی و جوادی آملی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مسأله ۲۸۷۸-  مرده مسلمان را تشریح نمي توان نمود و اگر تشریح كنند حرام است، و براي قطع سر او و قطع ساير اعضاي او ديه است {که در کتاب تحریر الوسیله ذکر نموده ام} ولي تشریح مرده غيرمسلمان جايز است و ديه ندارد، چه اهل ذمه باشد يا نباشد.
مسأله ۲۸۷۹- اگر ممكن باشد تشریح غير مسلمان، جايز نيست تشریح مسلمان، براي ياد گرفتن مطالب طبي اگر چه متوقف باشد حفظ جان مسلماني يا عده اي از مسلمانان برتشریح، و اگر با امكان تشریح غير مسلمان تشریح مسلمان كنند معصيت كار، و بر آنها ديه است.
مسأله ۲۸۸۰- اگر توقف داشته باشد حفظ جان مسلمان يا عده اي ازمسلمانان بر تشریح، و امكان نداشته باشد تشریح غير مسلمان، جايز است تشریح مسلمان۱، و اما براي ياد گرفتن بدون آن كه زندگي مسلماني موقوف بر آن باشد، جايز نيست و موجب ديه است.
۱- نوری: ولی رعایت احترام جسد مسلمان تا آنجا که ممکن است لازم است و بعد از انجام تشریح لازم است قطعات جسد را دفن کنند...
مسأله ۲۸۸۱-  در موردي كه حفظ جان مسلمان موقوف بر تشریح مسلمان است بعيد نيست ديه نداشته باشدگرچه احتياط در ديه است.
مسأله ۲۸۸۲- اگر حفظ جان مسلماني موقوف باشد بر پيوند عضوي از اعضاي ميت مسلماني، جايز است قطع آن عضو و پيوند آن و بعيد نيست ديه داشته باشد و آيا ديه بر قطع كننده است با بر مريض، محل اشكال است، لكن مي تواند طبيب با مريض قرار دهد كه او را دیه بدهد و اگر حفظ عضوي از مسلمان موقوف باشد بر قطع عضوميت، در اين صورت بعيد نيست جايز نباشد و اگر قطع كند ديه دارد۱، لكن اگر ميت در حال زندگي اجازه داد ظاهراً  ديه ندارد، لكن جواز شرعي آن، محل اشكال است و اگر خود اجازه نداد، اولياي او بعد از مرگش نمي توانند اجازه بدهند و ديه از قطع كننده ساقط نمي شود و معصيت كاراست.
۱- جوادی آملی: و اگر آن عضو را قطع کند دیه دارد. میت  در حال زنده بودن خود میتواند اذن دهد و دیه هم ندارد و اگر خود او اذن نداد، اولیاى او پس از مرگش میتوانند اجازه دهند و دیه  از قطع‌کننده ساقط نمى‌شود.
مسأله ۲۸۸۳-  قطع عضو ميت غير مسلمان براي پيوند، حرام نيست و ديه ندارد، لكن اگر پيوند كرد، اشكال واقع مي شود در نجاست آن و ميته بودن آن براي نماز، اگر ميته انساني در نماز اشكال داشته باشد، بنابراين اشكال در ميته مسلمان نيز هست و اشكال نجاست اگر قبل از غسل قطع نمايد نيز هست، لكن ميتوان گفت كه اگر عضو ميت پس از پيوند، حيات پيدا كند، از عضويت ميت مي افتد و به عضويت زنده در مي آيد و نجس و ميته نيست بلكه اگر عضو حيوان نجس العين نيز پيوند شود و زنده به زندگي انسان شود از عضويت حيوان خارج و به عضويت انسان در مي آيد.
*****
جوادی آملی: مسأله ۲۹۳۲- قطع عضو میت غیر مسلمان براى پىوند، حرام نیست  و دیه  ندارد، لکن اگر پىوند کرد، نجاست و میته بودن آن تا جزء بدن انسان زنده نشد براى نماز مورد اشکال است، البته اگر میته انسانى در نماز اشکال داشته باشد، بنابراین در میته مسلمان نىز اشکال هست و اشکال نجاست اگر قبل از غسل قطع نمایند نىز هست، لکن میت وان گفت اگر عضو میت  پس از پىوند، حیات پىدا کند، از عضوىت میت  میافتد و به عضویت شخص زنده درمیاىد و میت ه و نجس نیست ؛ بلکه اگر عضو حیوان نجس العین نیز پىوند شود و زنده به زندگى انسان شود از عضویت حیوان خارج و به عضوىت انسان درمیاىد.
مسأله ۲۸۸۴- اگر قطع عضو را بعد از مردن جايز دانستيم، بعيد نيست كه در حال حيات، فروش آن جايز باشد و انسان بتواند اعضاي خودش را بفروشد براي پيوند، در مواردي كه قطع جايز است، بلكه جواز فروش تمام جسم را براي تشریح در موردي كه جايز است، خيلي بعيد نيست، اگر چه بي اشكال نيست۱ لكن گرفتن مبلغي براي اجازه دادن در مورد جواز مانع ندارد.

۱- جوادی آملی: بعید نیست ؛ لکن گرفتن مبلغى براى اجازه دادن در مورد جواز مانع ندارد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -