انهار
انهار
مطالب خواندنی

نکات (1)

بزرگ نمایی کوچک نمایی


1- بهجت: و گر نه وظيفه او وضوي جبيره اي يا تيمم خواهد بود.

زنجانی: اين امر گاه شرطي در صحت وضو نيست، بلكه وظيفه وضوي جييره است، چنانچه در فصل احكام وضوي جبيره خواهد آمد.

2-  يا آب را به زير آن برساند .

شبیری زنجانی : لازم به ذكر است كه معيار در شك در وجود مانع يا مانع بودن چيزي كه در محل وضو است، متعارف مردم مي باشد پس اگر متعارف مردم در جايي شك نمي كنند ولي براي كسي شك ايجاد شود، به شك خود اعتنا نمي كند.

3-  وحید خراسانی : ناخني كه به اندازه معمول بلند است .

4-  مکارم شیرازی :ولي بهتر آن است آن را تميز كند.

5- سيستاني: چنانچه آن چرك مانع رسيدن آب به پوست باشد.

شبیری زنجانی : و بداند يا احتمال دهد آن چرك مانع رسيدن آب به پوست است .

6-  و نيز اگر ناخن بيشتر از حد معمول بلند باشد (فاضل لنکرانی : و چرك زير آن جزء ظاهر بدن به حساب آيد)، بايد چرك زير مقداري را كه از معمول بلندتر است برطرف نمايند               سبحاني اين مورد را در رساله خود نيا ورده اند.

7- بهجت: مثل بلندشدن پوست به سبب باد كردن محل آن، تا وقتي كه جزء بدن به حساب آيد .

8- و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوست يك قسمت كنده شود، لازم نيست آب را به زير قسمتي كه كنده نشده برساند ولي چنانچه پوستي كه كنده شده گاهي به بدن مي چسبد و گاهي بلند مي شود بايد آن را قطع كند يا آب را به زير و روي آن برساند .(بهجت: يا آن را قطع كند، يا آن كه در هر وقتي به وظيفه آن وقت، عمل نمايد ).

مکارم شیرازی : هر گاه بو اسطه سوختگي يا چيز ديگر تاولهايي بر اعضاي وضو پيدا شود شستن و مسح روي آن كافي است و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زير پوست لازم نيست، ولي چنانچه قسمتي از پوست كنده شده كه گاهي به بدن مي چسبد و گاهي بلند مي شود، بايد آب را به زير آن برساند به شرط اينكه ضرر نداشته باشد .

9- مثل آن كه بعد از گل كاري شك كند به دست او چسبسده يا نه.

10-  شبیری زنجانی : براي خود او يا نوع مردم اطمينان پيدا شود.

11-  بهجت: و اگر از روي غفلت وضو گرفت و بعد معلوم شد كه مانعي بوده، وضويش باطل است و اگر احتمال داد كه مانعي در كار نيست و به اميد عدم مانع، وضو گرفت يا غافل شد و بعد معلوم شد مانعي در كار نبوده صحيح بودن وضو خالي از وجه نيست.

مکارم شیرازی : هر گاه انسان احتما ل دهد مانعي در اعضاي وضو وجود دارد اگر احتمال آن عقلايي است بايد وارسي كند. مثل اينكه بعد از گل كاري يا رنگ كاري شك كند مقداري گل يا رنگ به دست او چسبيده است.

سبحاني اين مورد را در رساله خود نياورده اند.

12- مکارم شیرازی  اين مورد را در رساله خود نياورده اند.

13- شبیری زنجانی : و شستن با صابون.

14- ولي اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مي رسد يا نه، بايد آنها را برطرف كند (شبیری زنجانی : مگر شك او غير متعارف باشد).

مکارم شیرازی : رنگهايي كه مانع رسيدن آب به بدن نيست، براي وضو ضرري ندارد ولي اگر مانع باشد يا شك كند كه مانع است يا نه، بايد آن را برطرف سازد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -